وقتی که خورشید میره اسارت پرنده ی نور می کنه پرواز پرسه زدن تو پس کوچه هارو من مثل هر شب میکنم آغاز هر کدوم از این پس کوچه های شب واسه دل من خاطره ها داره یاد قدیما تو کوچه ی میعاد لحظه ای او رو تنها نمی ذاره خدایا چه سخته غربت و جدایی ای هم راز و همدم کجایی ، کجایی من نمی دونم دیگه چراگریه تسلی بخش حال خرابم نیست من نمی دونم واسه فراموشی چرا یه راهی به شهر خوابم نیست هق هق گریه صدای بارون پیچیده توی خلوت دالون دلم تو سینه می زنه فریاد چه سوت و کور کوچه میعاد وقتی که خورشید میره اسارت پرنده ی نور می کنه پرواز پرسه زدن تو پس کوچه هارو من مثل هر شب میکنم آغاز هر کدوم از این پس کوچه های شب واسه دل من خاطره ها داره یاد قدیما تو کوچه ی میعاد لحظه ای او رو تنها نمی ذاره خدایا چه سخته غربت و جدایی ای هم راز و همدم کجایی ، کجایی من نمی دونم دیگه چراگریه تسلی بخش حال خرابم نیست من نمی دونم واسه فراموشی چرا یه راهی به شهر خوابم نیست هق هق گریه صدای بارون پیچیده توی خلوت دالون دلم تو سینه می زنه فریاد چه سوت و کور کوچه میعاد